دخیل

  • خانه
  • تماس  
  • اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

    کد دعای فرج آقا امام زمان ( عج )
  • ورود 

پدرم زیارت عاشورا خوب می‌پخت

08 خرداد 1396 توسط دخیل

1496073236img16531951.jpg

قرار بود زیارت عاشورای سحر را من بپزم؛ رفتم و مواد اولیه را آوردم
پیمانه های من حبیب است و عباس و زینب؛ همه را پدرم برایم ساخته بود از جنس معرفت و اشک
مواد اولیه: یک حبیب، معرفت؛ به همان اندازه ارادت؛ یک عباس، برائت؛ یک زینب، شُکر و یک جو، غیرت؛ به اضافه الفاظ و عبارات.
اول باید معرفت و ارادت را اضافه کنم؛ می‌روم سلام ها را بیاورم که ذهنم سُر می خورد و می افتم جلوی پای سه ساله امام حسین علیه السلام؛ دستم را می گیرد و کمکم میکند تا سلام ها را اضافه کنم.
نمی‌دانید از همان اول چه بوی آه و ناله ای بلند می شود. شما هم امتحان کنید خیلی بهتر می‌شود.
کمی از معرفت و ارادت را که اضافه کردم، نوبتِ برائت می شود؛ باید اول، از کمی لعن شروع کنم.
مادرم می گوید: برائت هم مثل ارادت مهم است؛ ابوسفیان و معاویه و شمر بِرَند هستند باید حواست باشد تاریخ مصرفشان مال 1400 سال پیش نباشد.
می خواهم الفاظ را چند برابر کنم که مادرم نمی گذارد و می گوید باید طبق دستور، اضافه کنی وگرنه آنطور که باید نمی شود اما هر چقدر که می خواهی می توانی معرفتش را اضافه کنی.
بعضی ها زیارت عاشورا را بدون غیرت بار می گذارند؛ یکی نیست بگوید آخر مسلمان، مگر زیارت عاشورا هم بدون غیرت می شود؛ همان یک جو غیرت را که میریزی، کار خودش را میکند.
تا میخوری طعم شهادت را زیر زبانت حس می کنی.
غیرت را هرجا اضافه کنی کردی اما اگر غیرت تان کم است بگذارید «و هذا یوم فرحت…» اضافه کنید تا زیارتتان از دست نرود.
همه چیز را که ریختیم نوبت اضافه کردنِ شُکر است.
مادرم می گوید اگر می خواهی عطر سیبش بلند شود باید یک زینب، شُکر بریزی؛ راست می گوید زیارت عاشوراهای من بوی سیب نمی دهند.
هر وقت که زیارت عاشورا درست می‌کنیم یک کاسه اش را هم می فرستیم برای پدرم در دیار باقی؛
مادرم میگوید پدرت زیارت عاشورا خوب می‌پخت.
#طلبه_نوشت
#دست_نوشته
#تولیدی
#امام_حسین_علیه_السلام
#کوتاه_نوشت
#سحرهای_رمضان
#دلنوشته
#زیارت_عاشورا
#تفسیر
#سند_2030
#شهادت

 10 نظر

حکم ماموریت

06 خرداد 1396 توسط دخیل

1495865720img_20170526_143005.jpg

مدتی است خلق و خوی آدم ها عوض شده و ابوجهلیسم و عمروعاصیسم واگیردار شده است آن هم با یک روکش شیک و مجلسی
روز روشن با تیغ فریب و تزویر عقول خلق الله را سرمیبرند و کشته ها هم انگار نه انگار مرده اند در جهلشان، مستانه دست و پا می زنند
فضای ماندن آلوده شده و دلم هوای حرم کرده. می خواهی از حرامی بگریزی باید حرمی شوی. چمدان حاجتم را جمع می کنم و خودم را به پرواز حرم می رسانم به صرف اذن دخول و آرام زمزمه می کنم. اشکانم که جاری می شود صدای خلبان را می شنوم: این خلبان است که با شما صحبت می کند
مسافرین محترم! تا لحظاتی دیگربه وقت زیارت در حرم مطهر ثامن الائمه فرود خواهیم آمد صندلی های عزمتان را راست کرده و کمربندهای گداییتان را محکم ببندید
فقط نمی دانم کدام صحن را برای فرود انتخاب کنم؛ صحن آزادی یا صحن انقلاب را؟!
تنها آزادی ای را که دوست دارم، فقط همین صحن آزادی است وگرنه آزادی شعار نخ نمایی شده است
حتی خودشان هم می دانند آزادی ای را که در بوق و کرنا کرده اند فقط آزادی هوس است و اسارت دل؛ شعاعر اسلامی را پایمال می کند و عفت اجتماعی را خُرد
صحن انقلاب را برای فرود انتخاب می کنم ولی از آزادی نگذشته ام فقط می خواهم با انقلابی ماندنم مانع سلب آزادی حقیقی از دیگران شوم
انقلاب همیشه مرا منقلب می کند مثل چشمان خروشان شهدا در شب عملیات. ستاره هایی که حتی تشییعشان هم باعث خجالت بعضی ها شده و مدام بهانه های اسرائیلی می گیرند
گوشه صحن می نشینم و دلم را گره می زنم به «عنایات رضا» و سر بر آستان آسمانی اش می گذارم
من یک حکم می خواهم،حکم ماموریت!
اما عجب خطایی کردم در محضر خورشید
مگر اینجا هم بروکراسی هست؟!
انقلابی، نیازی به حکم ماموریت ندارد، حکمش را از روز ازل زده اند
باور نمی کنی؟! برگ برگ قرآن سندش
عاقبت قامت می بندم برای دو رکعت روزه واجب؛ و راحتی و سکوت را بر خود حرام می کنم
آستان پر فروغش را می بوسم و برای ناحیه مقدسه برات می گیرم و دلم را راهی خیمه نورانی اش می کنم
همه فریادم را در اشک هایم جمع می کنم
تمام فریادم طلب عفو است
آقای من! از شما طلب عفو و بخشش دارم
به خاطر لحظه لحظه طولانی غیبتتان
به خاطر تمام تنهایی تان
وبه خاطر بلایی که بر سر امت جد بزرگوارتان آمده
کاش اشک می شدم و در خاک فرو می رفتم اما شاهد اشک های شما نمی شدم
کاش صدایی بودم و در دوردست تمام می شدم اما ناله های شما را نمی شنیدم
کاش تنها نیامده بودم؛ کاش همه زمین را با خود آورده بودم و شما را در بلندای حقیقت نشانشان می دادم
افسوس محرمی نیست و می ترسم ناله های شما را هم محکوم کنند و مثل مادرتان فاطمه سلام الله علیها ، بیت الاحزان شما را هم خراب کنند و حتی شاید قامت حسینی تان را به نام آزادی به تیر و گلوله ببندند
آرام باش اشک های سوزان من؛ آرام باش!
می ترسم بفهمند آقا در دلم خانه کرده و خانه خرابم کنند
آرام باش!
آنها خوب می دانند که او بزرگترین دشمن ظلم و فساد است و تدبیر بی تدبیرشان را پاره پاره خواهد کرد
آرام باش! تا شاهد روایتی دیگر از آتش و دود در روز عاشورا نباشیم
در حال و هوای خیمه بودم که یاد توقیع شریفتان افتادم «… و اما الحوادث الواقعه فرجعوا الی روات حدیثنا…» یعنی رجوع شود به صفحه فقاهت ؛ البته نه خشک و خالی؛ باید رجوعتان مثل رجوع به ما باشد از نوع ولایت
آقای من! دلم می خواهد بدانید وقتی آقا جان خامنه ای را می بینم دلم از هر وقت دیگر قرص تر می شود
اصلا همان که شما می گویید: تا اتفاقی می افتد دست به زانو می مانیم تا ایشان لب به حکمت تر کنند و تکلیف را در ظلمات این دنیای تکلیف گریز، روشن کنند
تکلیف که روشن شود برای ما مثل منور است حتی مواضع دشمن را هم روشن می کند
وقتش شده چفیه بیندازم؛ چفیه ام پر از عطر ولایت است ؛ چفیه حال و هوای خود را دارد
اصلا حال آدم را عوض می کند البته همیشه به ماضی نمی برد آینده را هم رقم می زند
چفیه که می اندازی ناخودآگاه زمزمه می کنی: «وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد»
شب که می شود باید چفیه بیندازی صدای ظلم و تاریکی همه جا را پر کرده
شب برای ما یک معنا بیشتر ندارد : وقت عملیات نزدیک است
رمز عملیات «نصرمن الله وفتح قریب» است
خیلی وقت است که فرمانده، رمز عملیات را گفته
وقتش شده از خاکریز بصیرت بالا برویم و مواضع جهل و ظلم را هدف بگیریم
تعلل کنی جامانده ای
جنگ است خانه خاله که نیست حلوا پخش نمی کنند غافل شوی دینت را از شعورت جدا می کنند
باید خیلی حواست جمع باشد؛ کوفه و گندم ری افسانه نیست؛ کمی شل بگیری می شوی عبرت تاریخ
بلند شو! محکم و مصمم
قطب نمایت را سمت خدا تنظیم کن و به بیسیم چی هم بگو فرکانسش را تنظیم کند روی آقا جانم سید علی
دیگر سفارش نکنم، دعا فراموشتان نشود
یا زهرا!
#طلبه_نوشت
#دست_نوشته
#تولیدی
#امام_رضا
#امام_خامنه_ای
#امام_زمان
#سرباز_سایبری
#دلنوشته

 1 نظر

عکس مستوی

29 فروردین 1395 توسط دخیل

 
 
 
 
 
 
 8 نظر

چرا آدم وقتی بزرگ میشه با خودکار می نویسه؟+ پوستر

13 مرداد 1394 توسط دخیل

 3 نظر

راه شکوفایی استعداد

13 مرداد 1394 توسط دخیل

 نظر دهید »

مزه ایمان+ پوستر

13 مرداد 1394 توسط دخیل

 نظر دهید »

همراه رهبر+ پوستر

13 مرداد 1394 توسط دخیل

 نظر دهید »

خاستگاه «زدن به تخته»؛ در فرهنگ غرب

12 مرداد 1394 توسط دخیل

خاستگاه چنین اعتقاد عجیب و در عین حال گسترده و فراگیری کاملا مشخص نیست، اما در فرهنگ‌های غربی می‌توان آن را با واقعه مصلوب کردن مسیح -آنطور که در انجیل آمده است- مرتبط دانست. زیرا معمولا آویزهایی به شکل صلیب‌های کوچک برای خوش‌شانسی ساخته و به گردن انداخته می‌شدند، که جنس آنها از چوب بود؛ و این را می‌توان به عنوان دلیل قرین شدن چوب با مفهوم امنیت و خوش‌یمنی به حساب آورد.
یکی از اعمال خرافی، که به عقیده مردم بریتانیا موجب خوش‌شانسی می‌شود، لمس کردن، یا ضربه زدن به چوب است؛ بر اساس این باورها، با این کار آرزوها به حقیقت می‌پیوندند و افراد از شگون بد در امان می‌مانند. مثلا اگر در میان کلام به اتفاق ناخوشایندی اشاره شود، باید فورا بر روی چوب کوبید یا آن را لمس کرد تا جلوی نحسی گرفته شود و آن اتفاق ناخواسته به وقوع نپیوندد. یا بعد از اینکه کسی را مورد تعریف و تحسین قرار دادید، باید برای حفظ یمن نیک برای آن شخص به چوب ضربه بزنید. یا حتی بعضی عادت دارند بعد از دادن پاسخ منفی به سوالی در مورد موضوعات ناخوشایند، به سرعت یک شی چوبی را لمس کنند؛ مثلا وقتی پاسخ می‌دهند که «نه، اخیرا مریض نشده‌ام»

 1 نظر

رباب هم قافیه با آب است

09 مرداد 1394 توسط دخیل

با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید
رباب ، با آب هم قافیه باشد

روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند
حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود
هدف های روشنی داشت

تنها تو بودی که خوب فهمیدی
استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت
شش ماه علی بودن را طاقت آوردی
خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد
حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد
می رود بر می گردد
می رود…
با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد
تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند
رباب می رسد از راه
با نگاه
بایک جملهء کوتاه
آقا خودتان که سالمید انشاالله…

 2 نظر

مولایتان را در بین دوستان و آشنایان چه خطاب می کنید؟+ پوستر

09 مرداد 1394 توسط دخیل

دوستان عزیز، انتخابتان را در بخش نظرات اعلام بفرمایید

 3 نظر
  • 1
  • 2

دخیل

موضوعات

  • همه
  • **پوستر
    • شهدا
    • نماز
    • اخلاقی
    • درس زندگی
    • امام خامنه ای مد ظله العالی
    • مهدویت
  • **منطق مظفر
    • حجت
      • روابط قضایا
        • عکس
  • **بدون موضوع
  • **شعر
    • امام حسین علیه السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امیرالمومنین علیه السلام
  • **حکمت
  • **ادیان
  • طلبه نوشت

جستجو

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

آمار

  • امروز: 5
  • دیروز: 8
  • 7 روز قبل: 46
  • 1 ماه قبل: 450
  • کل بازدیدها: 14094
  • تماس